فرآیند بازاریابی استراتژیک

فرآیند بازاریابی استراتژیک نحوه عملکرد سازمان را برای دستیابی به جهت استراتژیک که تعیین کرده است، تعریف می‌کند. این عمل شامل ایجاد دقیق عناصر آمیخته بازاریابی برای رسیدن به بازارهای هدف است.

شما تابه‌حال دیده‌اید که چگونه یک سازمان ارزیابی می‌کند که در چه نقطه‌ای قرار دارد و مشخص می‌کند که به کجا می‌خواهد برود. جهت‌گیری استراتژیک شامل برنامه رشد آینده است، اما چگونه جامه عمل به این برنامه بپوشانیم؟

برای شروع بازاریابی و تبلیغات، آیا شما می‌دانید کمپین تبلیغاتی چیست؟

سه مرحله فرآیند بازاریابی استراتژیک

 مراحل فرآیند بازاریابی استراتژیک شامل برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی است.

بازاریابی استراتژیک

1. مرحله برنامه‌ریزی

مرحله‌ای که در آن اهداف تعیین‌شده و اقدامات لازم برای دستیابی به این هدف‌ها مشخص می‌شود.

سه‌گام مرحله برنامه‌ریزی

برنامه‌ریزی شامل تجزیه‌وتحلیل موقعیت (SWOT)، تمرکز بر محصول و هدف‌گذاری بازار و برنامه بازاریابی است.

مراحل برنامه ریزی

مرحله 1: تجزیه‌وتحلیل موقعیت

تجزیه‌وتحلیل موقعیت به این موضوع می‌پردازد که شرکت یا محصول اخیراً در کدام نقطه قرار داشته است، اکنون در کجا قرار دارد و ازنظر برنامه‌های سازمان و عوامل خارجی و روندهای مؤثر بر آن به کجا می‌رود.

یکی از اجزای مهم تحلیل موقعیت، تحلیل SWOT است. مخفف نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی است. SWOT از دانش بسیاری از زمینه‌ها استفاده می‌کند، ازجمله:

• شناسایی روندها در صنعت شرکت
• تجزیه‌وتحلیل رقبای شرکت
• ارزیابی خود شرکت
• تحقیق در مورد مشتریان فعلی و بالقوه شرکت

تجزیه‌وتحلیل SWOT در شناسایی عوامل حیاتی مؤثر بر شرکت مفید است. یک تحلیل SWOT موفق ما را قادر می‌سازد به این عوامل حیاتی پاسخ دهیم. ما قادریم:

• پایه‌گذاری بر اساس نقاط قوت حیاتی
• اصلاح نقاط ضعف
• بهره‌برداری از فرصت‌ها
• اجتناب از تهدید

چند نمونه از اقدامات برای بازاریابی به شرح زیر است.

الف) پایه را بر روی یکی از نقاط قوت بنا کنید.

 شرکت مادر بن و جری یکی از نقاط قوت این شرکت است. بن و جری می‌توانند از کانال‌های توزیع کارآمد شرکت مادر خود برای دستیابی بهروش‌های مقرون‌به‌صرفه مدیریت زنجیره تأمین استفاده کند.

ب) یک نقطه‌ضعف را اصلاح کنید.

 یکی از ضعف‌ها نبود مدیران مجرب است. این شرکت باید برجذب مدیران مجرب برای کمک به تحریک رشد در بخش سوپرمارکت تمرکز کند.  یک کارآفرین باهوش که می‌خواهد کسب‌وکار خودش را داشته باشد، قصد دارد یک حق امتیاز عالی ایجاد کند.  بن و جری باید به دنبال چنین استعدادی برای راه‌اندازی فروشگاه‌های اسکوپ بن و جری باشند.

پ) از یک فرصت استفاده کنید.

 تقاضای زیادی برای دسرهای کم‌چرب وجود دارد. برای بهره‌برداری از چنین فرصتی، این شرکت می‌تواند خط جدیدی از ماست‌های یخ‌زده کم‌چرب توسعه دهد که به آن‌ها اجازه می‌دهد به نگرانی‌های سلامتی مصرف‌کنندگان پاسخ دهند.

ت) از تهدید دوری‌کنید.

 رکود در اقتصاد، یک تهدید برای هر کسب‌وکار است. برای جلوگیری از چنین تهدیدی کار زیادی نمی‌توان کرد. Ben & Jerry’s می‌تواند تلاش کند تا بر بازارهای فیزیکی تمرکز کند ؛تنها درجایی که درآمد اختیاری مصرف‌کننده و تمایل به یک محصول بستنی درجه‌یک وجود دارد.

مرحله 2: تمرکز بازار–محصول و تعیین هدف

در این مرحله، ما تعیین می‌کنیم که کدام محصولات به سمت کدام مشتریان و اهداف هدایت شوند. محصولات در یک فرآیند انتخاب بازار هدف ،با بخش‌های مشتری همسو می‌شوند.  تقسیم‌بندی بازار شامل تقسیم خریداران به گروه‌هایی است که نیازهای مشترک دارند. ما انتظار داریم خریداران بالقوه در یک گروه به یک اقدام بازاریابی پاسخ مشابهی بدهند.

 شرکت‌ها از تقسیم‌بندی بازار برای شناسایی بخش‌هایی که هدفشان است استفاده می‌کنند و برنامه‌های بازاریابی را برای دستیابی به آن‌ها توسعه می‌دهند. هدف‌گذاری شامل تعیین اهداف بازاریابی قابل‌اندازه‌گیری برای دستیابی است.  به‌عنوان‌مثال، اگر هدفی را برای یک بازار خاص تعیین کنیم، ممکن است به معرفی یک محصول جدید فکر کنیم.

اگر هدفی را برای محصول خاصی تعیین می‌کنیم، ممکن است ایجاد یک کمپین تبلیغاتی یا یک استراتژی قیمت‌گذاری جدید را در نظر بگیریم.

مثال: استفاده از تمرکز بر محصول و هدف‌گذاری در مورد مدترونیک.

مدترونیک یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های توسعه تجهیزات پزشکی در جهان است. در این مثال، ما درحال‌توسعه و بازاریابی یک محصول جدید، ضربان‌ساز قلب Champion هستیم. این محصولی است که به‌راحتی نصب می‌شود و عمر باتری بالایی دارد. این محصول به نیازهای بخش بازار آسیا هدایت می‌شود.

پیشنهاد مجموعه ماکان برای شما، خواندن موثرترین روش های تبلیغاتی می‌باشد.

تعیین اهداف بازاریابی و محصول:

 هدف طراحی و بازاریابی ضربان‌ساز در سه سال آینده و تولید پیس میکر در چین برای بازار آسیا است.

 a) بازارهای هدف را انتخاب کنید:

بازار هدف، متخصصان قلب و کلینیک‌های پزشکی هستند که در هند، چین و سایر کشورهای آسیایی عمل جراحی قلب انجام می‌دهند. توجه داشته باشید که ما بیماران را هدف قرار نمی‌دهیم زیرا اکثر آن‌ها ازنظر پزشکی برای ارزیابی چنین دستگاهی آموزش ندیده‌اند.

b) نقاط تفاوت را بیابید:

 نقاط تمایز محصول، کیفیت بالا، عمر طولانی، قابلیت اطمینان، سهولت استفاده و هزینه کم است. نقاط تفاوت به ویژگی‌های منحصربه‌فرد یک محصول اشاره دارد که آن را نسبت به جایگزین‌های رقابتی، برتری می‌دهد.

c) قرار دادن محصول:

 ضربان‌ساز در ذهن متخصصان قلب و بیماران به‌عنوان یک دستگاه پزشکی باکیفیت بالا و قابل‌اعتماد با عمر طولانی و نه‌ساله “موقعیت” خواهد داشت.

همچنین از پر کاربردترین ابزار تبلیغاتی در آینده غافل نشوید.

مرحله 3: برنامه بازاریابی

گام سوم در مرحله برنامه‌ریزی، برنامه بازاریابی است.

در مرحله 2 دیدید که سازمان مشخص کرده است که کدام مشتریان را هدف قرار دهد و مشتری باید رضایت دهد.  این موضوع به جنبه‌های «چه کسی و چه چیزی» از فرآیند بازاریابی استراتژیک اشاره دارد. اکنون در مرحله 3 ما به جنبه« چگونگی »نگاه می‌کنیم. ما آمیخته« بازاریابی برنامه» و «بودجه» آن را توسعه‌خواهیم داد.

 همان‌طور که قبلاً نشان داده شد، 4 P از بازاریابی وجود دارد که  « عناصر آمیخته بازاریابی» نیز شناخته می‌شود.  این عناصر تحت کنترل سازمان هستند و هدف ما در این مرحله ترکیب آن‌ها به روشی هوشمندانه است که به ما امکان می‌دهد نیازهای مصرف‌کنندگان را برآورده کنیم.

شکل زیر مشارکت 4Ps (عناصر آمیخته بازاریابی) در برنامه بازاریابی منسجم را نشان می‌دهد.

چهار Ps:

سهم محصول، قیمت، تبلیغ و مکان در برنامه بازاریابی.

چهار Ps